TheCrowSitsOnTheEagle'sShoulder

ساخت وبلاگ

می‌دونی این روزا آدمای جالبی سر راهم قرار می‌گیرن، البته نمیشه گفت جالب چون جالب بار مثبت معنایی داره، یه جورایی عجیب و غریبن اما اگه خوب به عمق رفتارشون نگاه کنی کلی حماقت و جهالت می‌بینی!

اما نکته‌اش اینه که فکر می‌کنن با نهایت بی‌منطقی منطقی‌ترین حرف‌های ممکنو میزنن...

این روزا هرچی بیشتر می‌گذره بیشتر به این فکر می‌کنم که دارم پله پله به اهدافم نزدیک و نزدیک تر میشم؛

می‌دونی مامانم میگه وقتی که به نوک قله می‌رسی جاذبه با قدرت بیشتری تورو به سمت پایین می‌کشه...

لابد توقع دارن خسته شم!

خیلی وقتا خسته‌تر از این داستانا بودم اما ادامه دادم؛ شایدم توقع دارند از پا در بیام؟! اونم به خاطر رفتاراشون؟!!

دوست عزیز!

من کلاغ‌های زیادی تو زندگیم دیدم!

کلاغ‌هایی که خودشون ، جرات انجام خیلی کارها رو نداشتن اما تنها افتخارشون این بود وقتی عقابی داره کنارشون پرواز می‌کنه برن و روی پشتش سوار شن، و به عالم و آدم(کلاغ‌های دیگه از جنس خودشون) بگن ببین چقدر خوب داریم ادامه میدیم!

اما...

قشنگی داستان اون موقعی اتفاق می‌افته که عقاب داستان ما اوج می‌گیره؛

بیشتر و بیشتر...

عقاب راحت نفس می‌کشه ، چرا؟!

چون شرایط سخت اذیتش نمی‌کنه

اما کلاغ داستان با کلی منم منم ، حتی نفس کشیدنم براش سخت میشه...

توی اون لحظات عقاب بدون اینکه کاری بکنه یا حرفی بزنه خیلی راحت سقوط کلاغو تماشا می‌کنه...

بنفش عزیز و کبود من...

فقط کافیه ذهنتو آروم کنی و رو به جلو پیش بری حالا می‌بینی که با ادامه دادن خیلیا از زندگیت حذف میشن پس با قدرت و سکوت ادامه بده...

#فاطمه_سیما

#نوشته_شده_در_فورجه_امتحانی_اصول3

#وقتی_باسردرد_درسی_میخوای_بخوابی...

🌙♥...

ما را در سایت 🌙♥ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fatemehsima بازدید : 22 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 12:03